جدول جو
جدول جو

معنی برپای ایستادن

برپای ایستادن
(مُ یَ ثَ)
به کاری قیام کردن:
چون بجز بندگی ندیدم رای
ایستادم چو بندگان برپای.
نظامی
لغت نامه دهخدا