معنی برپا کردن برپا کردن (مُ) برپا داشتن چنانکه مجلس جشن یا عزائی را. انعقاد آن. منعقد کردن آن. تشکیل دادن آن. اقامه. برپا ساختن، دواندن: زمان تا زمان زینش برساختی همی گرد گیتیش برتاختی. فردوسی لغت نامه دهخدا