معنی برایستاد کردن برایستاد کردن (مُ حَ دَ) درست آمدن. ورستاد کردن: بکتوزون سپاهسالار بود به نشابور و برخلاف امیر محمود که ببلخ بود، برایستاد نکرد او را که نشابور بر بکتوزون یله کند. (تاریخ بیهقی ص 640 چ فیاض) لغت نامه دهخدا