معنی براه انداختن براه انداختن (مَ ءَ) مرکّب از: ب + راه + انداختن، براه افکندن. بیدار کردن و راه نمودن. (آنندراج)، راهی کردن: بال و پر شد شوق من سنگ نشان خفته را من براه انداختم این کاروان خفته را. صائب (آنندراج)، لغت نامه دهخدا