جدول جو
جدول جو

معنی برافژولیدن

برافژولیدن
(مُ یَ صَ)
بحرکت آوردن. (از ناظم الاطباء). تحریک. بعث. (تاج المصادر). برانگیختن بجنگ. (آنندراج). برآغالیدن. ورغلانیدن. حث. (تفلیسی). تحریض. احتثاث. (تاج المصادر). تحضیض. احثاث. استحثاث. (یادداشت مؤلف). تحریش، برافژولیدن قوم و سگ بر یکدیگر. (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا