معنی براز براز (بِ) فضله و غائط. (غیاث اللغات) (اقرب الموارد) (متن اللغه). پلیدی مردم. (منتهی الارب). سرگین آدمی. (آنندراج). غائط. مدفوع. عدزه. گه. لغت نامه دهخدا