معنی بر وجه بر وجه (بَ وَ هَِ) مرکّب از: بر فارسی + وجه عربی، بطور. بطریق . (ناظم الاطباء)، بر سبیل : سیم کافی ناصح که خراج و جزیت... بر وجه استقصاء بستاند. (کلیله و دمنه)، - بر وجه تعجیل، بچابکی. بطور چابکی. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا