کنایه ازآشکارا شدن چیزی که خواهند پنهان ماند: بر اشتری نشینی و سر را فرو کنی در شهر میروی که نبینید مر مرا. مولوی. رجوع به برنشستن شود، {{اسم مصدر}} بهبود. شفا. بهتری از بیماری. (زمخشری)، {{اسم}} دوای مخصوص مرضی. (یادداشت مؤلف) : فهذا (ای الحنظل) هو البرء من هذا الداء (ای الجذام) . (ابن بیطار)