معنی بر ریزیدن بر ریزیدن (مُ) برریختن. ریختن: اشک من چون زر که بگدازی و برریزی بزر اشک تو چون ریخته بر زر همی برگ سمن. منوچهری. و رجوع به ریختن شود، ثابت شدن برکسی. (ناظم الاطباء). بر فلان ثابت شدن. (آنندراج) لغت نامه دهخدا