معنی بر آب انداختن
- بر آب انداختن (مَ دَ)
- ظاهر و فاش کردن:
تا چه خواهد کرد با ما تاب و رنگ عارضت
حالیا نیرنگ نقش خود بر آب انداختی.
حافظ، موافق رضا کار کردن. (آنندراج) :
غمگین مباش زود نظیری فرا دهند
چون بندۀ مطیع همه بر رضا رود.
(آنندراج از غوامض سخن)
