معنی بده کردن بده کردن (مُ) در تداول، کسی را کنفت کردن و او را بد وانمود کردن. (لغات عامیانۀ جمالزاده). از چشم انداختن و بد جلوه گر ساختن خود یا دیگری را در نزد کسی: فلان مرا در پیش فلان کس بده کرد. من خود را پیش فلان بخاطر تو بده کردم لغت نامه دهخدا