جدول جو
جدول جو

معنی بدپسند

بدپسند
(گُ)
کسی که برای کسی بدی پسندد و نیکویی نخواهد. (انجمن آرا) (آنندراج). که بدها پسندد. (یادداشت مؤلف) :
وگرنه شود بوم ما کندمند
ز اسفندیار آن یل بد پسند.
فردوسی.
بدپسند آمدست خوی کنیز
تو شنیدم که بدپسندی نیز.
نظامی.
در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد
مجال طعنۀ بدبین و بدپسند مباد.
حافظ.
، سنه بدحاء، سال فراخ بسیارکشت چنانکه از کشتزارها پس از درو بارهای بسیار بسوی شهر حمل کنند. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا