جدول جو
جدول جو

معنی بخع

بخع
(اِ)
کشتن خود را از خشم و اندوه. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). هلاک کردن بغم. هلاک کردن خود را. (ترجمان القرآن جرجانی ترتیب عادل بن علی). هلاک کردن. (تاج المصادر بیهقی) : بخع نفسه بخعاً. (ناظم الاطباء).
ناامید کردن کسی را. شرمگین کردن او را.
لغت نامه دهخدا