جدول جو
جدول جو

معنی بخشایش کردن

بخشایش کردن
(مُ قَ هََ)
رحمت آوردن. بخشودن. بخشاییدن:
کسی که او کند از کان تو به میتین سیم
مکن برو بر بخشایش و مباش رحیم.
عسجدی.
هیچ دست آویز آن ساعت که ساعت دررسد
نیست الا آنکه بخشایش کندپروردگار.
سعدی (طیبات).
تو ناکرده بر خلق بخشایشی
کجا بینی از دولت آسایشی.
؟ سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا