جدول جو
جدول جو

معنی بخاری

بخاری
(بُ)
منسوب به بخارا. (ناظم الاطباء). بخارائی:
جز بر در شهنشه بر درگهی نرفتم
نه بر در حجازی، نه بر در بخاری.
منوچهری.
بخاری سپر شش بهم بر بداشت
بزد تیر و بیرون ز هر شش گذاشت.
اسدی.
بر اسبی بخاری به بالای پیل
خروشان و جوشان تر از رود نیل.
نظامی، بانگ کردن شتر از مستی، آرام گرفتن از گرمای نیمروز. (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، جنبیدن گوشت کسی از لاغری بعد فربهی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، خرخر کردن در خواب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
منسوب به بخار.
- کشتی بخاری، آن کشتی که با گاز و نفت و سوخت حرکت کند. مقابل کشتی بادبانی.
لغت نامه دهخدا