سرزمینی واقع در طول ساحل غربی خلیج فارس که از قبل از ظهور اسلام مسکن قبائل ایرانی و قلیلی عرب و جزء قلمرو ایران بوده است و در آن اوان و بعد از آن حاکمی ایرانی به لقب سبخت در هجر کرسی آن مملکت مقر داشت و سبخت بمعنی رهانیدۀ سه باشد و مراد از سه ’پنداشت نیک و گفتار نیک و رفتار نیک’ است. (یادداشت مؤلف). نام جغرافیایی بحرین تا قرن ششم هجری بر ناحیه ای اطلاق می شده که در مغرب خلیج فارس از طرف جنوب بصره تاحدود عمان کشیده میشد و در زمان ساسانیان چون پایگاه ارتباط میان پایتخت ایران و مرزبانی یمن شده بود اهمیتی خاص داشت. بندر تجارتی قدیمی هجر که صورت معرب گرا یا گرهای نویسندگان قدیم روم و یونان است و به صورتهای جرعا و جرها نیز درآمده است در دورۀ ساسانی اهمیت فوق العاده داشت... هگر در جغرافیای موسی خورن کرسی ناحیۀ ساحلی بحرین شناخته شده و تا زمان استیلای قرامطه به همین نام معروف به ود. در دورۀ ابوطاهر حسن بن سعید گناوه ای پیشوای قرمطیان خلیج نام احساء والاحساء و لحساء جای هجر را گرفت همانطور که قطیف هم بجای خط یا ’بنیاد اردشیر’ دورۀ ساسانی نشست... (از مقالات محیط طباطبائی و هم چنین کتاب خلیج پارس) ، جمع واژۀ بحر، بمعنی وزن شعر. (غیاث اللغات) ، آهنگهای موسیقی. و بحورالالحان نام کتابی است. (یادداشت مؤلف). و رجوع به بحر شود