جدول جو
جدول جو

معنی بچلیه

بچلیه(بِ چِ یِ)
یکی از پاسگاههای مرزی بخش موسیان دشت میشان است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6) ، محافظ و نگهبان بچه، حامله. آبستن. (ناظم الاطباء). زنی که بچه دارد. زن حامله. (آنندراج). باردار. حامل:
زهدانکتان بچۀ بسیار گرفته
پستانکتان شیر بچه دار گرفته.
منوچهری.
ناقۀ مصیاف، ماده شتر بچه دار. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا