معنی بچ
- بچ(بُ)
- اندرون دهن. لنبوس. اکپ. کپ. پچ. (فرهنگ رشیدی) (برهان قاطع). داخل دهان. (از فرهنگ شعوری). قنب (در تداول مردم قزوین). اندرون لنبوس. (فرهنگ جهانگیری). بج. (آنندراج). آکب. (فرهنگ نظام) :
تا زبغرت زنیم پر از باد کن بچت
ورنه تپانچه بازخوری تو ز ما به پک.
پوربهای جامی (از فرهنگ نظام).
، از روی نادانی. حماقت آمیز. و رجوع به بچه شود
