جدول جو
جدول جو

معنی بجال

بجال
(بُ)
زغال. انگشت. اخگر کشته و اخگر افروخته. (برهان) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا) (آنندراج). زغال که آتش کشته باشد. (فرهنگ نظام). زکال. ژکال. سگار. (شرفنامۀ منیری). اخگر. (فرهنگ جهانگیری)
لغت نامه دهخدا