جدول جو
جدول جو

معنی بج حوران

بج حوران
(بَجْ جُ حَ)
از نواحی دمشق و ابوعبداﷲ یحیی از بج حوران بوده است. قریه ای نزدیک باب دمشق و از توابع بانیاس. (از معجم البلدان) ، آزرده و ناخوش گشتن. بیزار شدن. (ناظم الاطباء). بی دماغ شدن. (آنندراج) :
از آنم کس نمی پرسد اگر پرسد کسی حالم
به او گویم غم خود آنقدر کز من بجان آید.
وحشی.
، عاجز کردن و کشتن (ناظم الاطباء). کنایه از کشتن و به قتل آوردن. (آنندراج). اما این دو معنی بی وجه می نماید، آماده شدن برای مردن. در حال مرگ بودن. (ناظم الاطباء). قریب مرگ شدن. (آنندراج) :
ناله ام راه گلو بسته به حدی که نفس
تا برون میرود از سینه بجان می آید.
شاهی.
و رجوع به جان و نیز به آمدن شود
لغت نامه دهخدا