جدول جو
جدول جو

معنی بتکوب

بتکوب
(بَ)
ریچالی است که از گوزمغز و سیر و ماست و شبت سازند و خورند. (انجمن آرای ناصری) (از فرهنگ نظام) (ناظم الاطباء) (آنندراج). ریچالی است که از مغز گوز و سیر و ماست کنند ترش باشد. (فرهنگ اسدی) (اوبهی). بتلوب. (برهان قاطع). نوع حلوائی است که با عسل و شیر ومغز گردو درست کنند. (از فرهنگ شعوری) :
بسنده نکردم به بتکوب خویش
بر آن شدم کز منش سیر بیش.
خجسته سرخسی.
بکنی و بخسم خورد وز آن شود مست و خراب
زاب تتماجی که باشد سرد و بی بتکوب و سیر.
سوزنی.
بر دشمن در او شد روز تیره و زغم
لوزینه در مذاقش بتکوب می نماید.
شمس فخری، از پی درآمدن. (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا