آبادیی بزرگ بر کنار نهر عیسی بن علی در پایین سندیه و بالای فارسیه که وقف بر ورثۀ وزیر رئیس الرؤساء بوده است. (از معجم البلدان) ، توقف داشتن. مقیم بودن. یکچندی آن جایگاه ببود. (کلیله و دمنه) ، شدن: پس بفرمود تا او را بالای قلعه بردند و از آنجا بزیر انداختند و پاره پاره ببود. (اسکندرنامه نسخۀ سعید نفیسی) ، اتفاق افتادن. واقع شدن: شاه... گفت همچنانست که شما می گوئید و بزرگ عیبی بر من است، و اسکندر را برمن شفقت بیشتر بود که مرا با تن خویش، اما ببود. (اسکندرنامه نسخۀ سعید نفیسی). و رجوع به بودن شود