جدول جو
جدول جو

معنی بالوعه

بالوعه
(عَ)
چاه میان سرای. (مهذب الاسماء). چاه سرتنگ در خانه که آب باران و جزآن در آن ریزد. (یادداشت مؤلف) (ناظم الاطباء). چاه آبریز. راه آب خانه. (غیاث اللغات). چاه سرتنگی که آب مستعمل خانه در آن میریزد. (فرهنگ نظام). بلاّعه. بلّوعه. در لغت مصر بمعنی چاهی که در وسط خانه حفر شود. چاهی تنگ دهان است و آب باران بدان سرازیر گردد. سوراخ وسط خانه. ج، بوالیع و بلالیع. (از تاج العروس) (از اقرب الموارد). ج، بالوعات. (مهذب الاسماء) :
هر کسی گوید من و تو لیک اندر شرط عشق
فرقکی هست از چه بالوعه تا چاه ذقن.
اخسیکتی.
آنچنان نزدیک بنماید ورا
که دویدن گرد بالوعۀ سرا.
مولوی.
بفرمود تا سنگ صحن سرای
بکندند و کردند نوباز جای
که گلگونۀ خمر یاقوت فام
بشستن نمی شد ز روی رخام
عجب نیست بالوعه گر شد خراب
که خورد اندران روز چندان شراب.
سعدی (بوستان).
لغت نامه دهخدا