راندن چیزی بسوی بالا. فرستادن چیزی بسوی بالا. صعود دادن. متصاعد ساختن: به رای پاک هنر را همی دهد یاری برسم خوب خرد را همی دهد بالا. امیر معزی (از آنندراج). سدره در پستی است از بالای او واعظش بی وجه بالا می دهد. ظهوری (از آنندراج). برگرفتی آب از خاک سیه خورشیدوار راوقش کردی و بالا دادی احسنت ای ملک. خاقانی. بزرگوارا من بنده چون به قوت طبع دهم به مدح تو بالا اساس آیین را. ظهیر فاریابی (از آنندراج). ، طبل. دهل. (ناظم الاطباء). قسمی طبل که صدای بزرگ دارد. (فرهنگ نظام)