جدول جو
جدول جو

معنی باقی ماننده

باقی ماننده
(غَ طَ دَ / دِ)
که برجای ماند. بازماننده. بازمان. (لغات مصوبۀ فرهنگستان) ، صاحب بکور یعنی صاحب بارانی که در آغاز بهار ببارد. (از اقرب الموارد) ، نخله باکر، تبکر بحملها، نخله که بار آن زودتر ببار آید. (از تاج العروس) ، دست نخورده. بکر. دوشیزه.
- باکران بهشت، کنایه از حوران است. (آنندراج) (هفت قلزم). رجوع به بکر شود
لغت نامه دهخدا