معنی باسمه کردن باسمه کردن (مِ) چاپ کردن. (ناظم الاطباء). چاپ زدن. طبع کردن. بطبع رسانیدن. (یادداشت مؤلف). و رجوع به باسمه شود، طائر، حاشیه. کناره که بطریق آرایش بکار برند. (آنندراج) لغت نامه دهخدا