متصدی انجام نمایش. راهنمای بازیگران در هنگام نمایش و بازی، دارای عشوه. شهوتی. (ناظم الاطباء). شوخ. شنگ. (غیاث اللغات). کنایه از شوخ و شنگ باشد. (برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری) : همچومژگان هر دو عالم را بهم انداخته ست از اشارتهای پنهان چشم بازیگوش تو. صائب (از آنندراج). ، مسرور. شادمان. (ناظم الاطباء)