جدول جو
جدول جو

معنی بازداشت کردن

بازداشت کردن
(مَ)
ممانعت کردن. (ناظم الاطباء). توقیف کردن. حبس کردن. اجداع. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا