جدول جو
جدول جو

معنی بازانداختن

بازانداختن(مَ)
دور انداختن. بدور افکندن، پرسش مکررو سؤال مکرر. (ناظم الاطباء). بازپرسی:
که بر من از فلک امسال ظلمها رفته است
که هم فلک خجل آید ببازپرس جواب.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 53).
، بجای مستنطق برگزیده شده است. (واژه های نوفرهنگستان ایران) ، مؤاخذه. گرفت و گیر.
- روز بازپرس، بمعنی روز پرسش. (آنندراج). روز قیامت.
، یادداشت. (ناظم الاطباء) ، تحقیق و تنقیح و استفسار بدقت و غور تمام. (آنندراج). تفحص، ملاحظۀ مکرر، امتحان. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا