معنی بارگاه افراشتن بارگاه افراشتن (مُ) بر پا کردن خیمۀ سلاطین. بارگاه آراستن. بارگاه زدن. بارگاه کشیدن: چو افراشت در غجدوان بارگاه جهان تیره گشت از غبار سپاه. قاسم گنابادی (از ارمغان آصفی). رجوع به بارگاه آراستن و بارگاه زدن و بارگاه کشیدن شود لغت نامه دهخدا