جدول جو
جدول جو

معنی بار فکندن

بار فکندن
(مَ)
بار افکندن. بار نهادن. بار بر زمین گذاشتن:
چون بار من ای سفله فکندی ز خر خویش
اندر خر تو چون که نگویم که چه بار است.
ناصرخسرو.
رجوع به بار و بار افکندن شود
لغت نامه دهخدا