جدول جو
جدول جو

معنی بار

بار
(بارر)
ابراهیم بن فضل. راوی دروغگویی بود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، به مجاز آماده شدن:
خجل آنکس که رفت و کار نساخت
کوس رحلت زدند و بار نساخت.
سعدی (گلستان).
، پشتاره ساختن. (ناظم الاطباء: بار)
لغت نامه دهخدا