معنی بادیه نشین بادیه نشین (سِزَ دَ / دِ) مردم چادرنشین صحراگرد. (ناظم الاطباء). صحرانشین. بدوی. بادی. چادرنشین. وبری. اهل وبر. اعرابی. (ترجمان القرآن). مقابل تخته قاپو، حضری، مدری، قراری، شهرنشین لغت نامه دهخدا