معنی بادکلاه بادکلاه (کُ یا دِ کُ) غرور، مثل باد بروت و باد گیسو: گرچه آتش سرم و بادکلاه نه پی تاجوری خواهم داشت. خاقانی. من که آتش سرم و بادکلاه خاک درگاه توام آبخور است. خاقانی. رجوع به بادکلاهی شود لغت نامه دهخدا