معنی بادخایگی
- بادخایگی (یَ / یِ)
- ادره. دبه خایگی. غری. فتق. رجوع به باد خصیه، بادخایه، بادخوار، بادخور شود، غلام تمام در جوانی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، شتابنده. (غیاث). مسرع و سبقت گیرنده. (قطر المحیط). ج، بوادر. (قطر المحیط) ، میوۀ رسیده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، راست گوی بود. (نسخۀ خطی فرهنگ اوبهی).
