جدول جو
جدول جو

معنی بادپرک

بادپرک
(پَ رَ)
رجوع به بادبرک و کاغذ باد شود، خانه تابستانی. (آنندراج) ، هما را گویند که استخوان میخورد، طایریست که پیوسته در هوا میباشد. (آنندراج). ظاهراً مرادف بادخورک است. رجوع به بادخورک و بادخوار شود، دقیقۀ زمان، بادخایه. (آنندراج). رجوع به بادخایه، بادخایگی، باد خصیه، بادخوار، غری، فتق و دبه خایگی شود، مرضی است که از آن موی اسب بریزد که آنرا بادخور و بادخوره گویند. باقر کاشی گوید:
اسپت گیرم که رخش رستم گردد
چون پیر شود بلای مبرم گردد
هرچند که باد میخورد روزبروز
عمرش بسیار و قیمتش کم گردد.
میریحیی شیرازی...:
شکم فیل از هوا چون چرخ پر کرد
گرانی اشتها را بادخور کرد.
؟ (از آنندراج).
رجوع به شعوری ج 1 ورق 159 شود
لغت نامه دهخدا