پرستندۀ باد. مجازاً، هوی پرست. هوسباز: پیش آن بادپرستان بشکوه کوه ثهلان شوم انشأاﷲ. خاقانی، معرف را نیز گویند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). معرف که بادفروش نیز گویند. رجوع به بادپران، بادفروش، بادخان و بادپر شود، جای گذار باد در فراز و نشیب، اعنی بادگیر. (صحاح الفرس). خانه ای را گویند که بادگیر داشته باشد که باد در آن درآید. (آنندراج). رجوع به بادپروا، بادخن، بادخان و بادگیر شود: برگذار حملۀ او بوقبیس تودۀ خاکی شمر در بادخوان. اثیر اخسیکتی (از آنندراج: بادپروا)