جدول جو
جدول جو

معنی باد بدست بودن

باد بدست بودن(مُ)
باد در دست بودن. کنایه از بیهوده و بی نتیجه بودن کار کسی:
که بختش پس پشت او برنشست
ازین تاختن باد باشد بدست.
فردوسی.
سخن چند گفتم بچندین نشست
ز گفتار باد است ما را بدست.
فردوسی (از آنندراج).
رجوع به باد در کف، باد بمشت، باد در مشت داشتن و باد شود.
دردا و دریغا که درین خورد و نشست
خاکی است مرا بر کف و بادیست بدست.
محمد غزالی (از انجمن آرا) ، نابود ساختن خود یا کسی را، یا از دست دادن چیزی را:
آن وزیرک از حسد بودش نژاد
تا بباطل گوش و بینی باد داد.
مولوی.
، بیرون کردن باد، چنانکه با دم آهنگران
لغت نامه دهخدا