آب دهنده زراعت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). اویار. (آبیار) ، گاه از این باد که فعل مضارع است ترکیباتی ساخته میشود ازقبیل زنده باد. پاینده باد. مبارک باد. همیشه باد. جاوید باد. لعنت باد. مرده باد. آباد باد. آفرین باد. نیست باد: همیشه سر تختش آباد باد وزو جان آزادگان شاد باد. فردوسی. وزو باد بر شهریار آفرین که زیبای تاجست و تخت و نگین. فردوسی. امیر گفت خواجه را مبارک باد خلعت وزارت. (تاریخ بیهقی). در این حضرت بزرگ که همیشه باد، بزرگانند. (تاریخ بیهقی). که لعنت برین نسل ناپاک باد که نامند و ناموس و زرقند و باد. سعدی (بوستان). آتش است این بانگ نای و نیست باد هر که این آتش ندارد نیست باد. مولوی