جدول جو
جدول جو

معنی باخته

باخته
(تَ / تِ)
اسم مفعول از باختن است:
هزار کوفتۀ دهر گشت ازو بمراد
هزار باختۀ چرخ گشت ازو بمرام.
فرخی.
- امثال:
حریف باخته با خود همیشه در جنگ است.
- باخته دل، کسی که دل از دست داده.
- باخته رنگ، کسی یا چیزی که لون اصلی خود را از دست داده. رنگ پریده.
- درباخته، ازدست داده. باخته:
گویند رفیقانم در عشق چه سر داری
گویم که سری دارم درباخته در پائی.
سعدی (طیبات).
و رجوع به درباخته شود
لغت نامه دهخدا