جدول جو
جدول جو

معنی باء

باء(اِ)
نکاح، (قطر المحیط)، جماع، (منتهی الارب)، مباءه، بائه، نکاح کردن، وطی بسیار، مجامعت، مباشرت، آرامش با
لغت نامه دهخدا