معنی آینه داری آینه داری (یِ نَ / نِ) عمل آینه دار: دریغ آمدم همی تربیت ستوران و آینه داری در محلت کوران. (گلستان) ، سرتراشی. گرّایی. سلمانی گری. حلاقی. مزیّنی، دلاکی، حجامی لغت نامه دهخدا