جدول جو
جدول جو

معنی آموز

آموز
در کلمات مرکبه چون بدآموز و خودآموز و غیره، مخفف آموزنده است:
سزد گر ز خویشان افراسیاب
بدآموز دارد دو دیده پرآب،
فردوسی،
نگار من که بمکتب نرفت و خط ننوشت
بغمزه مسئله آموز صد مدرس شد،
حافظ،
،
در دست آموز و جز آن، مخفف آموزیده یعنی آموخته است:
ای دل من زوبهر حدیث میازار
کاین بت فرهخته نیست هست نوآموز،
دقیقی،
دیگری را در کمند آور که ما خود بنده ایم
ریسمان در پا نباشد مرغ دست آموز را،
سعدی،
،
آموزش، عمل آموختن، تعلیم:
چو فارغ شد از پند و آموز مرد
ببستند پیمان و سوگند خورد،
شمسی (یوسف و زلیخا)
لغت نامه دهخدا