معنی آکل نفسه آکل نفسه (کِ لُ نَ سِهْ) فرفیون. فربیون. افربیون. انفسه. حافظالنحل. حافظالاطفال. تاکوب. لبن سوداء، کافور، نفت لغت نامه دهخدا