جمع واژۀ آفت (آفه)، آسیبها: آن چهار که مطلوب است و بدین اغراض بجز آن نتوانند رسید، کسب مال است از وجهی پسندیده ... و صیانت نفس از حوادث و آفات آنقدر که در امکان درآید، (کلیله و دمنه)، و حوادث و آفات عارضی ... در کمین، (کلیله و دمنه)، بنفشه با شقایق در مناجات فلک میگفت فی التأخیر آفات، نظامی، - آفات آسمانی، در زراعت، آسیبهای جوّی که به کشت رسد، چون سن و تگرگ و ملخ و شجام و زنگ و امثال آن، ، مصائب، بلیات، محن