معنی آشکوخیدن آشکوخیدن (کَ پَ رُ تَ) سکندری رفتن. از سر پنجۀ پای لغزیدن بی اراده و ناآگاهانه. و آن را در ستور سر سم رفتن گویند: چون بگردد پای او از پای دار آشکوخیده بماندهمچنان. رودکی. آشکوخدبر زمین هموار بر همچنان چون برزمین دشخوار بر. رودکی لغت نامه دهخدا