معنی آشغال آشغال فضول چیزی:آشغال سبزی، آشغال کلّه، سقط، نابکار، افکندنی، آخال، آشخال، خاش و خش، خش و خاش، خاشک، خاشاک، خاش و خماش، خماشه، خماش، آقال، داس و دلوس، حثاله، خس، دم جارو، خاکروبه، قمامه لغت نامه دهخدا