جدول جو
جدول جو

معنی آرمان

آرمان
حسرت، لهف، دریغ، اندوه، (مجمل اللغه)، ارمان،
- آرمان خوردن، حسرت بردن،
، آرزو، امل:
هر حوائج را که بودش آرمان
راست کردی میر شهری رایگان،
مولوی،
از فراقت روز و شب عشاق را هست الامان
هرکه دیدار تو بیند نیستش هیچ آرمان،
خواجوی کرمانی،
، امید، رجاء:
نه امّید آن کایچ بهتر شوی تو
نه ارمان آن کم تو دل نگسلانی،
منوچهری،
- امثال:
بخورد و بمرد به از آرمان بگور،
کرده پشیمان نکرده آرمان
لغت نامه دهخدا