معنی آرام آرام جمع واژۀ رئم، آهوان سپید: دیده از کبک در ایام تو شاهین شاهین کرده با شیر بدوران تو آرام آرام، سلمان ساوجی، ، جمع واژۀ ارم، نشانهای راه از سنگها در بیابان یا نشانه های قبیلۀ عاد لغت نامه دهخدا