معنی آبده آبده(بِ دَ) چیستان. چربک. سخن غریب. مثل. حکایت. بردک، آن داهیه که بماند یاد کردن آن همیشه. (ربنجنی) ، جانور وحشی، مرغ که بر جای ماند و بسردسیر و گرمسیر نشود، سختی. (ربنجنی). ج، اوابد لغت نامه دهخدا